ادامه بده
چرت و پرت

منوی اصلی

زندگی کردن........تلف بودن.........پلاسیدن.......نطفه ای را پرورش دادن برای زندگی کردن و این تکرار است وتکرار.......اگر زندگی را دوست داشتم هیچوقت موقع تولد گریه نمیکردم!

لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادامه بده و آدرس nsh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
تير 1393 آبان 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 167
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 174
بازدید ماه : 177
بازدید کل : 42959
تعداد مطالب : 228
تعداد نظرات : 74
تعداد آنلاین : 1


امکانات جانبی
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 23 مرداد 1391 ز : 9:11 PM | +

به خیالت مردانگی کردی که مرا باکره میخوانند هنوز؟؟

باید بیای و ببینی بکارت روحم از سر عشق بازی با خیالت به

کجا رسیده........


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 23 مرداد 1391 ز : 1:58 AM | +

این روزها غم برای خوردن زیاد دارم......تودیگر لقمه

نگیر.......................لطفا


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : یک شنبه 22 مرداد 1391 ز : 4:16 PM | +

چنان حق به جانب گفتی دوستم داری که خودت نیز باور کرده بودی

دروغت را.................


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : جمعه 20 مرداد 1391 ز : 1:53 PM | +

دیشب ساعت 12با دوسی سانازم و الینا داشتیم میرفتیم احیا مسجد یه کوچه با خونه ما

فاصله داشت و همه جا وحشتناک تاریک و خلوت بووود 

تصمیم گرفتیم که برگریدم 2 تا زن چادری دیدیم ما هم خوشحال دنبال اینا رفتیم

یکدفعه ساناز برگشت گفت: بچه ها امید بهم دست داد! منم گفتم: امید کیه؟ کی بهت دست

داد؟

ساناز گفت: نه امید بهم دست داد! گفتم: میدونم امید بهت دست داد من میخوام بدونم امید

کیه؟

الینا زد زیر خنده، با تعجب یه نگاه به الینا کردم

ساناز گفت: شیوااا خنگوووووول منظورم اینه ما میترسیدیم این زنا رو دیدیم امید بهم

دست داد!

من که از خنده تو بغل الینا ولوو شدم


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : پنج شنبه 19 مرداد 1391 ز : 8:47 PM | +

از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید

فریاد

که درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می آید


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : چهار شنبه 18 مرداد 1391 ز : 1:54 PM | +

اگه توی المپیک رشته ی دانلود استقامت وجود داشت،

الان یه

طلا داشتیم که هیچ با اختلاف اول بودیم!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : چهار شنبه 18 مرداد 1391 ز : 12:32 AM | +

زلال که باشی سنگهای کف رودخانه‌ات را می‌بینند، برمی‌دارند و

نشانه

می‌روند دُرست به سوی خودت!

 

 

از قبل هم باید حدس میزدم میروی.......رفتن همیشه حتی در

دستور

زبان فارسی هم لازم است!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 16 مرداد 1391 ز : 11:41 AM | +

تن های هرزه را سنگسار میکنند غافل از اینکه شهر پر از

فاحشه های مغزی است و کسی نمیداند که مغزهای

هرزه

ویرانگرترند تا تن های هرزه.............


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : یک شنبه 15 مرداد 1391 ز : 10:51 PM | +

یاد اون روزها بخیر...

وقتى من بچه بودم، مادرم یک تومن به من مى‌داد و مرا به فروشگاه مى‌فرستاد و من با ٣ کیلو

سیب‌زمینى، دو بسته نان، سه پاکت شیر، یک کیلو پنیر، یک بسته چاى و دوازده تا تخم‌مرغ به

خانه برمى‌گشتم.

اما الان دیگه از این خبرها نیست. همه جا توى فروشگاه‌ها دوربین گذاشته‌اند!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : یک شنبه 15 مرداد 1391 ز : 10:48 PM | +

خبر فوری

چین بسیجیهائی ساخته که با نصف کیک و بدون ساندیس 3 روز

راهپیمائی میکنن...

 

 

 

خدایـا :

دمت گرم که بعد از گرونی دلار و تحریم ، هنوز با ۵٠ تومان صدقه ٧۰ نوع

بلا رو دفع میکنی

خوشحالم که تحریم بر تو اثـر نذاشته !


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : شنبه 14 مرداد 1391 ز : 1:49 AM | +

میدونی بازی روزگار چیه؟؟

اینکه تو چشم بذاری منم قایم شم، بعد تو یکی دیگه رو پیدا کنی!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : شنبه 14 مرداد 1391 ز : 1:40 AM | +

بشکاف برو جلو، این زندگی بهت میگه بدو بدو

تا پاهات از خستگی زوق زوق کنن، به دیوار مرگ سک سک کنن

یکی نیس بگه چته؟، یکی نیس یه امیدی به دل تو بده

میمونی تک و تنها با یه دنیا گله، یه روح تو زندون با بدنی که وله


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : پنج شنبه 12 مرداد 1391 ز : 1:59 PM | +

شیطان هرکاری کرد آدم سیب نخورد!

رو کرد به حوا گفت : بخور واسه پوستت خوبه !

 

 

طرف عروسیشو مختلط می‌گیره و توش مشروب سرو می‌کنه

ولی تاکید

عجیبی داره که حتما عروسیش باید شب تولد یکی از ائمه باشه !!!!

 

 

خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟ منم

گفتم :نه ! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه !!!!!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 9 مرداد 1391 ز : 11:3 PM | +

یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه: چرا

خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون كنن؟؟ یعنی

مردای

ایرانی اینقدر شهوت پرستن كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟

پسره

لبخندی میزنه و میگه: ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده

و

هر مردی ملكه انگلستانو لمس كنه؟! پسره انگلیسی با عصبانیت

میگه:

... ... نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون

در رابطه

باشن!!!

پسر میگه: خانومای ما همه ملكه هستن!!!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 9 مرداد 1391 ز : 12:14 AM | +

نانوایی ها بعد از هدفمند شدن:

سلام. به سیستم گویای نانوایی شاطر اکبر خوش آمدید: 

جهت اطلاع از قیمت نان عدد 1،

ثبت نام خرید نان به صورت قسطی عدد 2،

طرحهای تشویقی رنگی عدد 3

و شرکت در قرعه کشی پنج نان رایگان در هفته عدد 4 

را فشار دهید....!!! 

 

 

کاش یکی بود تو اینترنت چایی پخش میکرد دیگه از پا کامپیوتر

بلند نمیشدیم!!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : یک شنبه 8 مرداد 1391 ز : 2:21 PM | +

خانوما این دفعه تو خیابون داشتین می رفتین یهو یه زورگیر اومد

تیغتون بزنه، هول نکنین!سریع روسریتونو بردارید! 110 اگه نرسه،

گشت ارشاد حتما میاد!

 

 

 

این دفعه تو اتوبان اگه داشتین می رفتین دیدین یه 206 سفید

پیچید جلوتون، پشتشم یکی از ماشینای گشت نامحسوس داره

تعقیبش می کنه، افسره تا کمر اومده بیرون، داره سعی می کنه

به لاستیکش شلیک کنه، سرنشینای 206 هم مرتب دارن یه

سری چیز میز از پنجره می ریزن بیرون، هول نکنین!شما شاهد

تعقیب و گریز قاچاقچی های مواد مخدر تو مکزیک نیستین، 206

داشته روزه خواری می کرده، اونایی هم که پرت می کنه بیرون

چیپس و ماست موسیره نه ماری جوآنا!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : شنبه 7 مرداد 1391 ز : 2:26 AM | +

میدونم تو هم هستی پر از درد

ولی بگو بلندتر، بلندتر، با صدای مردد، مرتب، بگووووو.......

من می جنگم

بگو مجدد، مرتب، بگو بلندتر، بلندتر، با صدای مردد، مرتب، بگووو.....

من می جنگم


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : جمعه 6 مرداد 1391 ز : 1:10 AM | +

بگو حدیث ما حدیث خون بود

شرارتی که ناشی از جنون بود

بگو چگونه ما وا نداده ایم

بگو که مردیم و ایستادیم، بگو که مردیم و ایستادیم


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : پنج شنبه 5 مرداد 1391 ز : 2:15 PM | +

میگی بازم کنار هم دیگه واژه بچین، راجب چی؟

باشه بشین

چشاتو باز کن

یه لحظه مال من باش، یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم از این زمونه و از دلی که

تکه تکه است

هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد، جز اینم ندارم یه فکر بهتر

از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت، ایران براش شده مثل

صندوق تجارت

پس هنرمند وطن الان کجاست؟؟؟ نیست  اون تو زیرزمین میخونه

چونکه مجاز نیست

از چی بگم برات انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد به جز

کاغذ سفید پاره خب آره رفیق حرف توشه ولی با خودکار سفید

تو هم مثل منی تو هم کم درد نداری، درد اصلیت اینه که تو هم

درد نداری

من کسی نیستم که با این زخم ها دردم بگیره

ولی این اشک هارو کی میخواد گردن بگیره؟؟

 

 


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 3 مرداد 1391 ز : 11:22 PM | +

خیلی دیره،وقتی که تازه میفهمی اونی که از همه

ساکت تر بود،بیشتر از همه دوستت داشت،

ولی......تو حواست به شیرین زبونی یه

عشق دروغی بود.....!


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 3 مرداد 1391 ز : 11:12 PM | +

فاتحه باید خواند برای جنازه شهری که نان تف کرد در بساط یتیم

کلاس اولی با مادری هرزه!

هرزه ها پوست می اندازند به امید گرفتن طعمی

تازه..برنز،نسکافه،شکلات!

شکلات در جیب پیرمردی بی دندان که تنها می مکید زبان!

زبان ها چاک چاک وردی نمیخوانند جز خدا!

خدا لا به لای ابر های کومولوس،بالای شهر من!

شهر من هیچ!....................فاتحه...


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 3 مرداد 1391 ز : 11:9 PM | +

تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند...

گاهی پرستو ها هم لباس مرغ عشق بر تن

میکنند.....عاشق که شدی کوچ میکنند...


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 3 مرداد 1391 ز : 10:46 PM | +

اینا یه سری جمله ی خوشمله(مث خودمن)برید یه نگاهی

بندازین.....ضرر نداره!


ادامه ی مطلب
.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : سه شنبه 3 مرداد 1391 ز : 10:40 PM | +

 

طعم سیب میدهد لب هایش و من گناهکار ترین آدم

زمینم .....بهشت همینجاست،.......در آغوش تو با لبهای

ممنوعت


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 2 مرداد 1391 ز : 9:27 PM | +

خدااا نمیخوای یه سری بری اروپا و آمریکا؟

دارن میمیرن از خوشی..........


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : دو شنبه 2 مرداد 1391 ز : 1:59 AM | +

اگه گذشت انسان ها رو کوچیک میکنه.....

پس چرا خدا خیلی بزرگه.......

 

پرنده ی که مال تو نیست،

صدتا قفس هم که بسازی آخرش میره

 

 

دوسی سانازم از این جمله ها خوشش میاد گفت من گذاشتم!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : یک شنبه 1 مرداد 1391 ز : 10:41 AM | +

نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشته ایم کشک بود

نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتا اشک بود

نگفتمت تو هم به گور جد خلق گشنه بخند

نگفتمت که های کن طبیعتا میان این همه جسد بگند

که خر شو که کر شو که کور شو

دهان را ببند، دهان را ببند، دهان را ببند!


.:: ::.
ن : شیوا جووووون ت : پنج شنبه 29 تير 1391 ز : 9:36 AM | +

شاعر قرن 20: هوا بسی ناجوانمردانه سرد است.

شاعر قرن 21: بوووووووووووووو سرده کاپشنم کو؟


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 27 تير 1391 ز : 7:21 PM | +

زندگی مث زنگ تفریح میمونه........

غافل از اینکه زنگ بعد حساب داریم!


.:: ::.
ن : سحر khojmele ت : سه شنبه 27 تير 1391 ز : 7:18 PM | +

هی نوشتیم............هی غلط نوشتیم

پاک کردیم...............دوباره نوشتیم

.

.

.

غافل از اینکه عزرائیل داد میزنه برگه ها بالا!


.:: ::.
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ادامه بده مي باشد.
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.