ن : شیوا جووووون
ت : سه شنبه 11 مهر 1391
ز : 2:59 PM |
+
وقتی بیدار شدم تمام تنم درد میکرد.
چشم هایم را باز کردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده.
او گفت: آقای فوجیما! شما خیلی شانس آوردید
که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید.
حالا در این بیمارستان در امان هستید.
با ضعف پرسیدم: من کجا هستم؟
آن زن گفت: ناگازاکی............
نظرات شما عزیزان:
یکتا 
ساعت14:33---13 مهر 1391
سلام جیگر عالی بود به منم سربزن